من پدرشم
يكي داشت برام تعريف مي كرد:
- تو خیابون یه تصادف شده بود. همه جمع شده بودن. منم برای اینکه
صحنه رو از نزدیک ببینم از اون ور داد زدم گفتم «برید کنار، برید کنار من
پدرشم» وقتی که رسیدم دیدم اونی که تو خیابون افتاده الاغه!
Lake Of Dreams...
يكي داشت برام تعريف مي كرد:
- تو خیابون یه تصادف شده بود. همه جمع شده بودن. منم برای اینکه
صحنه رو از نزدیک ببینم از اون ور داد زدم گفتم «برید کنار، برید کنار من
پدرشم» وقتی که رسیدم دیدم اونی که تو خیابون افتاده الاغه!
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 47
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 146
بازدید کل : 101824
تعداد مطالب : 431
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1